معنی بالا طلب - جستجوی لغت در جدول جو
بالا طلب
بلندی خواه، ترقی خواه
ادامه...
بلندی خواه، ترقی خواه
تصویر بالا طلب
فرهنگ لغت هوشیار
بالا طلب
متطلّبةٌ
ادامه...
مُتَطَلِّبَةٌ
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به عربی
بالا طلب
Uppity
ادامه...
Uppity
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بالا طلب
prétentieux
ادامه...
prétentieux
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بالا طلب
arrogante
ادامه...
arrogante
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بالا طلب
kibirli
ادامه...
kibirli
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بالا طلب
высокомерный
ادامه...
высокомерный
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به روسی
بالا طلب
hochmütig
ادامه...
hochmütig
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به آلمانی
بالا طلب
зарозумілий
ادامه...
зарозумілий
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بالا طلب
wyniosły
ادامه...
wyniosły
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به لهستانی
بالا طلب
متکبر
ادامه...
متکبر
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به اردو
بالا طلب
গর্বিত
ادامه...
গর্বিত
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به بنگالی
بالا طلب
mpenda nguvu
ادامه...
mpenda nguvu
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بالا طلب
거만한
ادامه...
거만한
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به کره ای
بالا طلب
arrogante
ادامه...
arrogante
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بالا طلب
生意気な
ادامه...
生意気な
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بالا طلب
יהיר
ادامه...
יהיר
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به عبری
بالا طلب
घमंडी
ادامه...
घमंडी
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به هندی
بالا طلب
傲慢的
ادامه...
傲慢的
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به چینی
بالا طلب
หยิ่ง
ادامه...
หยิ่ง
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به تایلندی
بالا طلب
verwaand
ادامه...
verwaand
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به هلندی
بالا طلب
arrogante
ادامه...
arrogante
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بالا طلب
sombong
ادامه...
sombong
تصویر بالا طلب
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بالا کلا
(کَ)
از دهات چهاردانگۀ هزارجریب ساری. و رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 163 و 166 و رجوع به بالا کولا شود
ادامه...
از دهات چهاردانگۀ هزارجریب ساری. و رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 163 و 166 و رجوع به بالا کولا شود
لغت نامه دهخدا
بالاطلب
(فُ رُ)
بلندی خواه. بالاجوی. که بالا جوید. ترقی خواه. برتری جوی. بالاطلبنده:
بالاطلبان که اوج جویند
بالای فلک جز این نگویند.
نظامی
ادامه...
بلندی خواه. بالاجوی. که بالا جوید. ترقی خواه. برتری جوی. بالاطلبنده:
بالاطلبان که اوج جویند
بالای فلک جز این نگویند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
بالا تلک
بخش بالایی، از ناحیه ی بالا، کمی بالاتر
ادامه...
بخش بالایی، از ناحیه ی بالا، کمی بالاتر
فرهنگ گویش مازندرانی
بالا پلک
از توابع دهستان دشت سرآمل
ادامه...
از توابع دهستان دشت سرآمل
فرهنگ گویش مازندرانی